کد مطلب:318973 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:246

در این کلمات خوب دقیق شوید
در كتاب مبین صفحه 286 می گوید:

اسمع ما یوحی من شطر البلاء علی بقعة المحنة و الابتلاء من سدرة القضاء انه لا اله الا انا المسجون الفرید.

ترجمه - بشنو آنچه را كه وحی می شود از مصدر بلاء بر زمین غم و اندوه از سدره قضاء اینكه نیست خدائی جز من زندانی یكتا.

باز در همان كتاب در صفحه 308 می گوید:

ینادی المنادی، بین الارض و السماء السجن لله المقتدر العزیز الفرید.

ترجمه - ندا می كند نداكننده بین زمین و آسمان، زندان از برای خدای توانای عزیز یكتاست. بعد می گوید:

قد افتخر هواء السجن بما صعد الیه نفس الله لو كنتم من العارفین.
ترجمه - به تحقیق افتخار كرد هوای زندان به سبب آنچه را كه بالا رفت به سوی آن هوا (یعنی در هوا پخش شد) نفس خدا اگر باشید شما از دانایان. باز در همان كتاب در صفحه 340 می گوید:

قد تجلی الله من افق السجن علیك ایها المقبل الی الله فالق الاصباح. [1] .

ترجمه - به تحقیق تجلی كرد خدا از افق زندان بر تو ای كسی كه (خطاب به یكی از اغنام الله است) به سوی خدا یعنی (حسینعلی) فالق الاصباح می آئی. باز در همان كتاب در صفحه 342 می گوید:

كذلك امر ربك اذ كان مسجونا فی اخرب البلاد [2] .

ترجمه - این طور امر كرد پروردگارت زمانی كه بود زندان در خراب ترین شهرها. در چند جای دیگر همان كتاب نیز دعوای خدائی كرده ولی ما به جهت رعایت اختصار، به همین مقدار اكتفاء نمودیم. در كتاب اقدس هم در چندین مورد ادعای خدائی نموده، ولی ما از باب نمونه به دو مورد آن می پردازیم:

1 - در كتاب اقدس صفحه 38 می گوید:

یا ملاء الانشاء اسمعوا نداء مالك الاسماء انه ینادیكم من شطر سجنه الاعظم انه لا اله الا انا المقتدر المتكبر المتبحر المتعالی العلیم الحكیم.
ترجمه - ای گروه انشاء (خطاب به اغنام الله، گوسفندان خداست) بشنوید ندای مالك اسماء را كه ندا می كند از مصدر زندان بزرگ خویش (مراد زندان عكاست) اینكه نیست خدائی جز من توانای خودپسند متبحر متعالی دانای حكیم. 2 - در همان كتاب در صفحه 49 خطاب به علماء می كند

لو آمنتم بالله حین ظهور ما اعرض عنه الناس، استعیذ و ابا لله یا معشر العلماء و لا تجعلوا انفسكم حجابا بینی و بین خلقی.

ترجمه - اگر ایمان آورده بودید به خدا هنگام ظهورش، مردم از او رو برنمی گرداندند بترسید ای جماعت علماء قرار ندهید خود را حجاب و پرده بین من و خلق من - از این جملاتی كه از مبین و اقدس ذكر شد بر خوانندگان محترم ثابت گردید كه حسینعلی بهاء ادعائی خدائی كرده است اما داستان مرام باب و بهاء كه چگونه از طرف روس ها بنیان گذاری شده است از این قرار است:

[1] يعني شكافنده صبح ها از ميان شب هاي تاريك.

[2] مراد از خراب ترين شهرها شهر (عكا) است.